Friday, August 21, 2015

آخر دل است این




 دل چون توان بریدن ازو مشکل است این 

آهن که نیست جان من آخر دل است این




من می شناسم این دل مجنون خویش را 


پندش دگر مگوی که بی حاصل است این 




جز بند نیست چاره ی دیوانه و حکیم 


پندش دهد هنوز ، عجب عاقل است این




گفتم طبیب این دل بیمار آمده ست 


ای وای بر من و دل من ، قاتل است این




منت چرا نهیم که بر خاک پای یار 


جانی نثار کردم و ناقابل است این




اشک مرا بدید و بخندید مدعی 


عیبش مکن که از دل ما غافل است این




پندم دهد که سایه درین غم صبور باش 


در بحر غرقه ام من و بر ساحل است این




Displaying 44.gif

No comments:

Post a Comment